بحران سال ۹۹ را میتوان به اشتباه دولت در دعوت از مردم به حضور در بازار سرمایه نسبت داد، اما این موضوع نباید موجب غفلت از سایر عوامل شود. مشاهدات مبتنی بر چند پژوهش در این برهه از زمان، نشان میدهد که عموم مردم نسبت به موضوع ریسک در بازار سرمایه (علی رغم هشدار مداوم مسئولین) از آگاهی کافی برخوردار نبودند. بسیاری از مردم، سرمایهگذاری مستقیم در بازار سهام را همانند سرمایهگذاری در بانک قلمداد میکردند و بدون هیچگونه تحلیل، صرفاً به هر نمادی که قابلیت سرمایهگذاری داشت، هجوم میبردند.
به گزارش صدای بانک از پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی سازمان بورس و اوراق بهادار طی گفتگویی با اشاره به اهمیت توجه به سواد مالی اظهار کرد: کشورهای مختلف پس از بحرانهای مالی و رسیدن به شرایط ثبات، توجه ویژهای به موضوع سواد مالی کردند.
میثم حامدی در خصوص توجه جهانی به موضوع سواد مالی تصریح کرد: موضوع سواد مالی از اواسط دهۀ ۲۰۰۰ و با بروز بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ در بازارهای سرمایه مطرح شد. ورود سرمایهگذاران به ابزارهای پیچیده مانند سوآپ نکول اعتباری (CDS)، ورشکستگی شرکتهای تأمین سرمایه لمن برادرز (Lehman Brothers) و بر استرنز (Bear Stearns)، نکول در وامهای رهنی و متعاقباً نکول اوراق بهادار با پشتوانه وامهای رهنی و ... همگی دلایلی بودند برای انجام تحقیقات گسترده درخصوص شناسایی مقصران بحران.
او ادامه داد: در نتیجه این پژوهشها، فقدان سواد مالی در میان آحاد سرمایهگذاران بهعنوان یکی از مقصران بحران معرفی شد. در سال ۲۰۱۰، قانون اصلاح وال استریت و حمایت از مشتری موسوم به قانون داد-فرانک در ایالات متحده، کمیسیون بورس و اوراق بهادار این کشور را ملزم کرد تا گزارشی درخصوص سنجش سطح سواد مالی در میان سرمایهگذاران خرد، روشهای بهبود ارائه اطلاعات به سرمایهگذاران، شناسایی مرتبطترین و مفیدترین اطلاعاتی که به سرمایهگذاران اجازه تصمیمگیری صحیح را میدهد، و در نهایت تعیین راهبردی برای ارتقای سطح سواد مالی و ارائۀ آن به کمیسیون آموزش و سواد مالی کنگره ارائه کند.
مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش سازمان بورس افزود: نتیجه تحقیقی در سال ۲۰۱۲ حکایت از آن داشت که سرمایهگذاران حقیقی، فاقد دانش مالی کافی هستند. این تحقیق نشان داد سرمایهگذاران درک ضعیفی از مفاهیم مقدماتی حوزه مالی داشته و درخصوص روشهای مقابله با فریب و پیشگیری از جرم، هیچگونه دانشی نزد سرمایهگذاران وجود ندارد. افزون بر این، گزارش مربوطه اقشاری نظیر بانوان، سال خوردگان و اقلیتهای قومی را آسیبپذیرتر از ناحیه سواد مالی نسبت به سایر گروههای سرمایهگذاران شناسایی کرد.
او با اشاره به سرایت بحران مالی از ایالات متحده به سایر کشورها و درگیری غالب کشورهای جهان اذعان کرد: پژوهشهای مشابهی در سایر کشورها نیز صورت گرفت که درخصوص سطح سواد مالی اقشار مختلف سرمایهگذاران حقیقی، نتایج مشابهی حاصل شد.
حامدی با اشاره به پژوهشی که به واسطه ریاست وقت سازمان بورس اوراق بهادار کشور در سال ۲۰۱۴ در کارگروه سواد مالی نهادهای ناظر بازار سرمایۀ کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی، انجام شد، گفت: این پژوهش در میان سرمایهگذاران حقیقی که بیش از تعداد روزهای معاملاتی در یک سال معامله کرده بودند، صورت گرفت. نشان داد سرمایهگذاران حقیقی نسبت به مفاهیم مقدماتی مالی دانش کافی نداشته و حتی در حوزۀ سرمایهگذاری، بیش اطمینانی مشاهده شد. متأسفانه در آن برهه زمانی، اقدامی مبتنی بر گزارش صورت نگرفت و نتایج تحقیق صرفاً بهعنوان یک گزارش بینالمللی منتشر شد.
او با بیان اینکه لازمه ارتقای سطح سواد مالی طرح چند پرسش اساسی است، عنوان کرد: کشورهای مختلف با درک اهمیت موضوع سواد مالی، تلاش میکنند به این سؤالات پاسخ دهند: که سطح سواد فعلی سرمایهگذاران چقدر است؟ سرمایهگذاران در چه مفاهیم مالی فاقد دانش کافی هستند؟ سرمایهگذاران اطلاعات مربوط به بازار سرمایه و همچنین محتوای آموزشی را از چه منابعی دریافت میدارند؟ کدام سرمایهگذاران برای ارتقای سطح سواد مالی در اولویت قرار دارند؟
مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش سازمان بورس افزود: در ابتدا و براساس پژوهشی که برای یافتن سطح فعلی سواد مالی سرمایهگذاران صورت گرفته، مفاهیمی که بیشتر ضعف دانشی در خصوص آن وجود داشته است، مشخص شد. سپس مبادی دریافت اطلاعات سرمایهگذاران شناسایی شده و مبتنی بر خواست و نظر آنها، محتوای آموزشی از آن طریق بدیشان ارائه شده یا در مواردی که اصلاحاتی لازم بوده، مبتنی بر تحقیق، اصلاحاتی برای ارائه اطلاعات به سرمایهگذاران صورت گرفته است.
او با اشاره به طبقهبندی سرمایهگذاران در سطوح مختلف بر اساس دادههای این پژوهش، عنوان کرد: مبتنی بر اولویت هرگروه، برنامهریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت صورت گرفته است. غالب کشورها به دنبال تهیه برنامه راهبردی (معمولاً چهار ساله) برای ارتقای سطح سواد مالی رفته و با پایان یافتن هر برنامه، مجدد اقدام به سنجش سطح سواد مالی کردهاند تا ثمربخش بودن اقدامات خود را بسنجند. در برخی از کشورها، امکان خودارزیابی سطح سواد مالی برای سرمایهگذاران بوجود آمده است.
همبستگی بالا میان فقدان سواد مالی و آغاز سقوط بورس در سال ۱۳۹۹
حامدی در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اتفاقات سال ۱۳۹۹ در بازار سرمایه اظهار کرد: گرچه سرمایهگذاری و حضور اقشار مختلف جامعه در بازار سرمایه را در این سال میتوان به اشتباه دولت در دعوت از مردم به حضور در بازار سرمایه نسبت داد، اما این موضوع نباید موجب غفلت از سایر عوامل بروز رخدادهای سال ۹۹ شود.
او با مدنظر قرار دادن مشاهدات میدانی در این برهه از زمان، تصریح کرد: این پژوهشها نشان داد که عموم مردم نسبت به موضوع ریسک در بازار سرمایه (علی رغم هشدار مداوم مسئولین) از آگاهی کافی برخوردار نبودند. بسیاری از مردم، سرمایهگذاری مستقیم در بازار سهام را همانند سرمایهگذاری در بانک مفروض داشتند و بدون هیچگونه تحلیل، در برههای از زمان، صرفاً به هر نماد سهامی که قابلیت سرمایهگذاری داشت، هجوم بردند. بدون شک، برخی از این اتفاقات را میتوان به هیجانات کاذب، عدم آشنایی با بازار، بیش اطمینانی سرمایهگذران، رفتار مالی دچار تورش و درمجموع فقدان سواد مالی سرمایهگذاران نسبت داد.
ضرورت ارتقای دانش مالی همگام با توسعه ابزارهای مالی
مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش سازمان بورس با اشاره به توسعه بازار سرمایه از منظر تعداد ابزارها و نهاهای مالی گفت: در حال حاضر سبد ابزارها و نهادهای مالی بازار سرمایه گسترده شده، اما متناسب با ابزارسازی صورت گرفته در بازار سرمایه، دانش عمومی نسبت به آن بهبود نیافته است. وجود انواع صکوک، قراردادهای مشتقه، و صندوقهای سرمایهگذاری نیازمند پیوستهای آموزشی است تا سرمایهگذاران با آگاهی بیشتری نسبت به سرمایهگذاری در این ابزارها و نهادها اقدام کنند.
او خاطرنشان کرد: اگر نگوییم دانش سرمایهگذاران در این حوزهها اندک است، حداقل باید بگوییم نسبت به میزان دانش موجود نزد سرمایهگذاران اطلاعی نداریم. برای نمونه، چند درصد از سرمایهگذاران نسبت به تفاوتها و ریسکهای هر نوع اوراق آگاهی دارد؟ چند درصد از سرمایهگذاران نسبت به صندوقهای صدور و ابطالی و صندوقهای قابل معامله اطلاعات دارند؟ پرسشهایی از این دست که تا پرسش نسبت به آنها از سرمایهگذاران صورت نگیرد، امکان سنجش آن نیز فراهم نخواهد شد.
حامدی در ارتباط با ضرورت ارتقای سواد مالی ابراز کرد: گرچه در بسیاری از مواقع، سواد مالی با آموزش مالی یکی در نظر گرفته میشود؛ اما در ادبیات متعارف، سواد مالی یک فرایند است که با آموزش آغاز شده با تبدیل مفاهیم آموزشی به مهارت و قدرت تصمیمگیری ادامه مییابد و در نهایت امکان بروز رفتارهای صحیح را فراهم میآورد.
او تأکید کرد: اگرچه ضرورتاً افزایش سواد مالی منجر به اتخاذ تصمیمات صحیح نخواهد شد، اما امکان تصمیمگیری بهتر برای سرمایهگذاران را بهوجود میآورد؛ بههمین دلیل، بسیاری از کشورها در کنار تلاش برای ارتقای سطح سواد مالی، معیارهای دیگری برای حضور سرمایهگذاران حقیقی در بازار نیز در نظر گرفتهاند.
مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش سازمان بورس، «ارائه مفاهیم مالی به سرمایهگذاران» را نکته مهم درخصوص فرایند سواد مالی برشمرد و گفت: ممکن است برخی فضای مجازی، ارسال پیامک، انتشار کتاب یا مجله، تولید انیمیشن و برخی اقدامات از این قبیل را بهترین روش ارائه مفاهیم آموزشی به عموم مردم بدانند و سیاستگذار ممکن است از تمام این روشها برای حصول نتیجه استفاده کند؛ اما بدون شک، بهترین روش آن چیزی است که مورد تقبل مردم واقع شود و در این مورد باید از خود مردم پرسش شود.
او ادامه داد: بنابراین، پس از پرسش از مردم، هدایت مفاهیم آموزشی از آن طریق بیشتر صورت خواهد گرفت. برای نمونه، در سال ۲۰۱۱ در استرالیا پژوهشی درخصوص روشهای ارائه مطالب آموزشی و هشدار به سرمایهگذاران صورت گرفت. پیش از این انجام تحقیق، فرض سیاستگذار بر این بود که استفاده از اینترنت بهترین روش ارائه مطالب است. اما پس از پژوهش، عموم سرمایهگذاران حقیقی، روزنامه را بهترین و مناسبترین روش تشخیص دادند. بنابراین، تأکید میشود هر اقدام سیاستگذاری در حوزه ارتقای سطح سواد مالی باید با پاسخهای علمی همراه باشد.
بازار متعادل؛ بهترین زمان آموزش سواد مالی
حامدی با مدنظر قرار دادن ثبات فعلی شرایط بازار تصریح کرد: در حال حاضر که بازار سرمایه به تعادل رسیده و رفتارهای هیجانی کمتری مشاهده میشود، زمان مناسبی است که ضمن شناسی عوامل بروز اتفاقات سال ۹۹، درخصوص سواد مالی عمومی سرمایهگذاران پرسشهای بالا مطرح شود و متعاقباً برنامهریزی صحیحی در این حوزه صورت گیرد.
او تأکید کرد: اکنون لازم است این سؤالها را مطرح کرد که سرمایهگذاران تا چه اندازه با سرمایهگذاری غیر مستقیم آشنا هستند، چرا سرمایهگذاران تمایل به سرمایهگذاری مستقیم دارند، منابع اطلاعات سرمایهگذاران چیست و چنانچه منابع دریافت اطلاعات سرمایهگذاران، منابع غیر موثق است چگونه میتوان هدایت صحیحی به دریافت اطلاعات از منابع صحیح ایجاد کرد، سایتهای اطلاعرسانی مانند کدال تا چه اندازه محل رجوع سرمایهگذاران است و اینکه آیا اطلاعات گستردهای که از این طریق به آنها ارائه میشود، محل استفاده نیز هست یا خیر، و سایر سؤالاتی که به سیاستگذاری در این حوزه کمک میکند.
مدیر گروه بازارهای و ابزارهای مالی مرکز پژوهش سازمان بورس در پایان خاطرنشان کرد: گرچه تجربیات ناشی از تلاطم و بحران تلخ است، اما درسهایی که گرفتهایم را باید سرلوحه سیاستهای آتی کنیم. به نظر زمان مناسبی است که به موضوع سواد مالی با برنامهریزی بهتری بپردازیم.