درباره ریشه دقیق چهارشنبه سوری در ایران باستان، اطلاعات دقیق و درست حسابی در دسترس نیست. بعضی از پژوهشگران معتقدند که چنین آیینی دقیقا پیش از اسلام وجود نداشته و احتمالا تغییر یافته یک آیین باستانی است؛ زیرا پیش از اسلام به این صورت هفته وجود نداشت که آخرین چهارشنبهای وجود داشته باشد، همچنین آتش برایشان مقدس بود و از رویش نمیپریدند. بعضی میگویند این رسم، تغییر یافته گاهنبار هَمَسپَتمَدَم بوده، یعنی جشن نزول فروهرها 6 روز قبل از نوروز.
این جشن ریشههای باستانی داشته و با آمدن اسلام شکل و شمایلش کمی تغییر کرده و با فرهنگ هر منطقه، آداب و آیینی به آن اضافه شده. حتّی درباره معنایش هم فرضیات مختلفی وجود دارد؛ سور را بعضی به معنای جشن و سرور و بعضی به معنای سرخ گرفتهاند.
میان این آداب و رسوم، بعضی کارها در بیشتر نقاط ایران عمومیت داشت و معمولا همه انجام میدادند و بعضی کارها هم با توجه به فرهنگ مردم آن منطقه و داستانها و روایاتی که از پس این شب وجود داشت، رسومی مخصوص به خودشان را داشتند.
آداب و رسوم چهارشنبه سوری
- یکی از مراسم چهارشنبه سوری بوته افروزی است؛ به این صورت که هر خانواده روی پشتبام یا فضای باز خانه خود، بوتههای خشک یا گون را در 3، 5 یا 7 (اعداد فرد) کپه آماده میکردند و با تاریک شدن هوا که همگی دور هم جمع میشدند، این کپهها را آتش میزدند و از روی آن میپریدند. (البته بعضی شهرهای ایران دیده شده کپههایشان با اعداد زوج هماهنگ بوده) جالب است بدانید در بعضی منابع، پریدن از روی آتش که تقریبا همه جای ایران متداول است را به داستان اساطیری سیاوش تعبیر میکنند که از آتش گذر میکند و به خاطر پاک بودنش، سالم میماند. در واقع این اعتقاد وجود داشته که با گذر از آتش، بیماریها از فرد دور میشود. از این جهت، هنگام پریدن از روی آتش میخواندند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»
امّا ماجرا به همین پریدن ختم نمیشود. ایرانیها معتقدند آتش را نباید فوت کرد بلکه بوتههای سوخته و خاکستر شده باید با خاکاندازی جمع و سر چهارراه ریخته شود. فردی که خاکستر را برده، وقتی برمیگردد، در خانه را محکم میکوبد و این مکالمه بین او و افراد داخل خانه شکل میگیرد:
_ که هستی؟
_ منم
_ از کجا آمدهای؟
_ عروسی
_ چه آوردهای؟
_تندرستی
در را برایش باز میکنند تا تندرستی را برای یک سال پیش رو، به درون خانه بیاورد. بنابراین، ایرانیها معتقد بودند در این رسم چهارشنبه سوری، بیماری و غم از بین میرود و جایش را سلامتی و خوشی میگیرد.
- فالگوش نشینی از دیگر رسوم چهارشنبه سوری در ایران است. آسمان که تاریک میشد و شناسایی آدمها سخت، آنهایی که دلشان میخواست بختشان باز شود یا به زیارت بروند یا نیّتهای دیگر داشتند از خانه بیرون میرفتند و به حرفهای رهگذران یا اهالی خانهها گوش میکردند؛ اگر اولین چیزی که به گوششان میخورد، شاد و خوشایند بود، نیتشان را به خیر فال میزدند و اگر سخنان تلخ و ناراحت کننده میشنیدند، فالشان را به برآورده نشدن میزدند.
- معمولا از آداب و رسوم چهارشنبه سوری، قاشق زنی به گوشمان خورده. امّا قاشق زنی که امروزه تقریبا فراموش شده، در گذشته یکی از مهمترین رسوم چهارشنبه سوری در ایران بوده است. در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر خود میکشیدند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگانشان میرفتند. صاحبخانه با شنیدن صدای قاشق که به کاسه میخورد، به در خانه میآمد و داخل کاسه آنها آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و گاه هم پول میریخت.
همچنین گفته شده اگر کسی ناخوش در خانهاش داشته، به نیّت سلامتی او برای قاشق زنی میرفته و در نهایت خوراکیهایی که از همسایهها میگرفت را به ناخوش میدادند تا سلامتیاش را به دست آورد. از آن طرف، در بعضی شهرها این اعتقاد وجود داشته که اگر مریض یا مسافری داشتند، به قاشق زنها چیزی نمیدادند چون تصوّرشان این بود که دادن خوراک به قاشقزنها برای مسافر و بیمارشان بد است.
بعضی گفتهاند سنت قاشقزنی از باور زرتشتیان ریشه گرفته است، چون در اوستا آمده که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فرودین، اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. ارواح نیک در رستاخیز آخر سال به میان زندگان برمیگردند و به شکل افرادی که رویشان پوشیده شده، به خانه بازماندگان سرمیزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنها هدیهای میدهند. قاشق زنی در واقع استفاده ارواح از زبان بدن به جای زبان گفتار است.
- در بیشتر شهرهای ایران پس از پریدن از روی آتش، کوزهها را میشکستند. این آیین احتمالا به این دلیل بود که در گذشته مردم اعتقاد داشتند که بدیُمنی به درون کوزه میرود و شکستن آن باعث از بین رفتن بدیمنی و بلاگردانی میشود. در مناطق مختلف ایران، تفاوت جزیی در اجرای مراسم وجود داشته است. برای نمونه در تهران داخل کوزه چند سکه هم انداخته میشده است. تا همین اواخر مردم تهران در چهارشنبه سوری به نقارهخانه میرفتند و به همراه نواختن نقاره در ساعتی مشخص، کوزههایشان را به زمین پرت میکردند تا همراه با کوزه، قضابلا را از خانه و خانوادهشان دور میکردند. گاهی موقع شکستن کوزه این شعر هم میخواندند: «درد و بلا بره تو کوزه، بره تو کوچه»
در خراسان داخل کوزه مقداری زغال، نمک و سکه قرار میدادند و بعد از آن هر عضو خانواده با گرداندن کوزه به دور سر خود، هر گونه بدیمنی و اتفاق بد را به کوزه منتقل میکرده و در نهایت آن را از بام خانه به کوچه پرتاب میکردند. در اراک و آشتیان دانههای جو در کوزه میگذاشتند.
بعضی معتقدند این سنت، یک اصل بهداشتی داشته است. ظروف سفالین چون لعاب نداشتند، خیلی زود آلوده میشدند و با توجه به اینکه قابل شستن و پاک کردن نبودند، بنابراین باید از بین میرفت. ایرانیان قدیم باور داشتند که ظرف سفالین بیش از یک سال نباید در خانه بماند که این موضوع ریشه بهداشتی داشته که گفتیم. برای همین با پایان سال در شب چهارشنبه سوری، ظروف سفالین در خانه را میشکستند. از طرف دیگر با این عمل، کار سفالگران هم رونق میگرفت.
- داستان کوزه به همینجا ختم نمیشد و در مراسم چهارشنبه سوری گاهی با آن فال هم میگرفتند. به این صورت که کوزه آبی زیر ناودان، رو به قبله میگذاشتند و اهالی خانه نیت میکردند و چیزی درون کوزه میانداختند. صبح چهارشنبه، کوزه را میان خودشان میگذاشتند، فردی چند تکه کاغذ که اشعار حافظ رویش نوشته شده بود را هم داخل کوزه میانداخت. بعد دختر نابالغی میآمد و یک شعر و یکی از آن نشانهها را از درون کوزه برمیداشت و به این شکل، برای خودشان فال را تعبیر میکردند.
- خانوادههایی که مریض داشتند، برای درمان بیمارشان در شب چهارشنبه سوری، آش ابودردا یا آش بیمار میپختند و مقداری از آن را به بیمارشان میدادند، بقیهاش هم بین خودشان و فقرا تقسیم میکردند. معتقد بودند که با این کار، بیمارشان درمان میشود و بیماری از او دور میشود. میگویند «آش بیمار» یا «آش امام زینالعابدین» را با مواد و بُنشن یا پولی که از قاشقزنی به دست میآوردند، میپختند.
- شال اندازی یا کجاوه اندازی یکی دیگر از آداب و رسوم چهارشنبه سوری است که در بیشتر نقاط ایران برگزار میشده. این رسم چهارشنبه سوری هم مثل سایر مراسمش در شهرهای مختلف ایران، تفاوتها اندکی دارد. در مراسم شال اندازی، روز چهارشنبه سوری، بچهها و جوانها به بام خانه همسایه یا اقوامشان میروند و کمربند پارچهای یا دستمالی درون اتاقشان آویزان میکنند. صاحبخانهها هم در دستمالشان شیرینی و آجیل آیین چهارشنبه سوری و گاهی هم تخممرغ، جوراب و چنین چیزهایی میگذارند و به آنها برمیگردانند.
اگر هم پسری، دختر صاحبخانه را بخواهد، به گوشه دستمالش گرهی میزند و آویزان میکند؛ در مقابل، پدر و مادر دختر اگر پاسخشان مثبت باشد، گره را باز میکنند و به مچ دخترشان میبندند و اگر هم راضی نباشند، شیرینی و آجیل میگذارند و به پسر برمیگردانند.
- شاهنامه خوانی و قصهگویی به دور آتش هم از جمله دیگر آداب و رسوم چهارشنبه سوری است که گاهی در شب چهارشنبه سوری توسط بزرگان خانواده انجام میشد. در این میان هم افرادی که دستی در هنر موسیقی دارند، معمولا با سازهایشان هنرنمایی میکردند و اشعاری در وصف سال جدید و آمدن بهار میخواندند. این مورد که در جشن های دیگری نیز همچون آیین شب یلدا انجام می پذیرد، معمولا جزئی جدایی ناپذیر از مراسم باستانی ایران است.
- گفته شده در تالش رسمی به نام ترکه زنی در چهارشنبه سوری وجود داشته. به این صورت که بامداد آخرین چهارشنبه سال، سالمندترین فرد خانواده پیش از دیگران از خانه بیرون میرود و ترکهای از درخت یا پرچین مقابل خانه جدا میکند. بعد آن ترکه را به آرامی بر پشت کودکان و نوجوانان میزند و میگوید: «پیر و خرم بشوی»؛ همین کار را با دیگر اعضای خانه، بهویژه بیماران، انجام میدهد. بعد از خانه خارج میشود و با آن ترکه بر پشت دامها و بر انبار غله و کندوی عسل نیز میزند. پس از انجام مراسم ترکهزنی، تمام خانواده به کنار نهری میروند و به نیت دفع بلا و درپیشداشتن سالی خوش، چند بار از روی آن میپرند. بنابراین این رسم چهارشنبه سوری هم اشاره به دفع بلا و بیماری دارد.
- در گذشته بعد از پایان مراسم چهارشنبه سوری، پریدن از آتش، اهل خانه دور هم جمع میشدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخمه هندوانه، تخمه کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از زمستان باقیمانده بود، روی آتش بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. گذشتگان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میشود و کینه از او دور میشود.
آنهایی هم که نذر کرده بودند، آجیل هفت مغز یا مشکل گشا (پسته، فندق، بادام، توت خشک، خرما، نخودچی و کشمش) که آجیل چهارشنبه سوری نام داشت، از دکانی که رو به قبله بود میخریدند و بین خودشان و آشنایان پخش میکردند و میخوردند.
تفاوت بین جشن سده و جشن چهارشنبه سوری
برخی از افراد ممکن است به واسطه حضور آتش در هر دو جشن تصور کنند جشن چهارشنبه سوری و سده یکی هستند، در صورتی که این گزاره درستی نیست. این دو جشن باستانی تفاوتهای عمدهایی دارند که ما در این بخش به شباهتها و تفاوتهای آنها اشاره میکنیم.
اول از شباهتهای این دو جشن شروع کنیم. مشخصترین شاخصه هر دو این است که در هر دو این آیینهای باستانی، مهمترین عنصر آتش است! اما آتشی که در جشن سده توسط موبدان روشن میشود به مراتب بزرگتر است. شباهت دومی که در این دو جشن وجود دارد از عادات کشاورزان است که در برخی از شهرها انجام میشود. در جشن سده برخی از کشاورزان پس از خاموش شدن آتش بخشی از خاکستر آن را به نشانه پایان سرمای زمستان در زمین کشاورزی خود میریزند که این عادت در زمان چهارشنبه سوری هم دیده شده است.
از تفاوتها اما غافل نشویم، بزرگترین تفاوت این دو در تاریخ برگزاریشان است! سده در پایان چله بزرگ یعنی چهل روز پس از گذشتن از زمستان برگزار میشود در صورتی که چهارشنبه سوری آخرین چهارشنبه سال در تقویم شمسی است. فلسفه برگزاری جشن سده هم کمی متفاوت است. بنا بر باورها قرار است پس از چهل روز با تمام شدن جشن سده ستاره گرما به زمین بیاید و ذره ذره دوباره زمین گرم شود! از طرف دیگر برخلاف شعرهای کوچه بازاری و جشنهای معمول مردمی که در نزدیک خانههایشان آتش چهارشنبه سوری برپا میکنند سده با دعا و ثنا و آیین خاص همراه است.