به گزارش صدای بانک از صدای صادرات در علم اقتصاد، منظور از «نرخ رشد اقتصادی» نرخ هندسی سالانهٔ رشد تولید ناخالص داخلی بین سالهای اول و آخر در یک بازهٔ زمانی است. این نرخ رشد نشاندهندهٔ روند سطح متوسط تولید ناخالص داخلی در طول دوره است و هرگونه نوسانات تولید ناخالص داخلی را در اطراف این روند نادیده میگیرد.
ولی در تعریف عامه به افزایش تولید کالا و خدمات، رونق بازار و بهبود وضعیت اقتصادی مردم رشد اقتصادی گفته می شود.
اما مهم اینست که عوامل مؤثر در رشد اقتصادی را بشناسیم. در متنی که پیش رو دارید این عوامل به اختصار معرفی شده است.
قبل از هر چیز بهتر است بدانید که تمامی کالاهای اقتصادی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:
۱٫کالاهای مصرفی
کالاهایی که در بازار عرضه میشوند و به فروش میرسند تا توسط مصرفکنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند.
۲٫کالاهای سرمایهای
به ماشینآلات، ابزارها، ساختمانها، کامپیوترها یا دیگر انواع تجهیزاتی که درگیر تولید دیگر اشیاء و در جهت فروش آنها مورد استفاده قرار گیرند، کالاهای سرمایهای میگویند.
زمانی ظرفیت تولید تمام کالاها در اقتصاد افزایش مییابد که به بعضی یا تمامی موارد زیر جامه عمل پوشانده شده باشد:
۱٫به کارگرفتن فناوری های جدید
فناوریهای جدید بسیار کارآمدتر از فناوریهای قدیمی هستند. اولین بار مکانیزاسیون گسترده به بریتانیا امکان داد تا به نخستین کشور کاملا صنعتی جهان تبدیل شود. در سالهای اخیر نیز نرخ رشد سریع چین، تا حد زیادی مرهون به کارگیری فناوریهای جدید در فرآیند تولید است.
اگر سهم ناچیزی از منابع را به کالاهای سرمایهای اختصاص دهیم، اقتصاد رشدی نخواهد داشت. زیرا در طول زمان از ارزش سرمایه کاسته خواهد شد و بایستی بخشی از منابع به کالاهای سرمایهای اختصاص داده شود تا اقتصاد کوچکتر نشود.
۲٫تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف
تقسیم کار (اختصاص دادنِ بخشهای مختلف کار به افراد مختلف) یعنی چگونه میتوان تولید را به وظایف مختلفی تقسیم کرد. تقسیم کار و تخصصی شدن وظایف سبب رشد قابل توجهی در ظرفیت تولید میگردد.
۳٫به کار گرفتن روشهای جدید تولید
روشهای جدید تولید، باعث افزایش بازدهی بالقوه میشود. به عنوان مثال: استفاده گسترده از روشهای تولیدی که توسط رایانه کنترل میشوند مانند رباتیک که تولیدات بسیاری از شرکتها را افزایش داده است.
۴٫افزایش نیروی کار
افزایش نیروی کار میتواند از طریق رشد طبیعی جمعیت و در شرایطی ایجاد شود که میزان تولد، بیشتر از میزان مرگ و میر باشد یا اینکه میزان مهاجرت به داخل کشور، بیشتر از مهاجرت به خارج از آن باشد.
۵٫کشف مواد اولیه جدید
کشف منابع مهمی مثل نفت، ظرفیت تولیدی اقتصاد را افزایش میدهد.
کاهش پتانسیل اقتصادی
زمانی که اقتصاد دچارِ زیان شده باشد، یا بعضی از منابع کمیاب آن به پایان رسیده باشد. این مسئله موجب کاهش پتانسیل تولیدی اقتصاد میشود. عوامل کاهش پتانسیل اقتصادی عبارتند از:
۱٫به پایان رسیدنِ منابع
اگر منابع مهم تجدیدناپذیر مثل نفت به پایان برسد، ظرفیت تولیدی اقتصاد نیز کاهش مییابد. اگر روشهای تولیدی فوقالعاده کارآمدی به کار گرفته شود یا کشور، در تولید کالا از منابع تجدیدناپذیر، بیش از حد تخصص یافته باشد، این اتفاق با سرعت بیشتری رخ میدهد. در مقابل، رشد پایدار یعنی نرخ رشد فعلی نباید آنقدر سریع باشد که نسلهای آینده، از مزایای منابع کمیاب مانند منابع تجدیدناپذیر و محیط زیستی پاک، محروم بشوند.
۲٫عدم سرمایهگذاری
عدم سرمایهگذاری در سرمایه انسانی و سرمایه واقعی، برای جبران کاهش ارزش، موجب کاهش ظرفیت اقتصاد میشود.
سرمایه واقعی همچون: ماشینآلات و تجهیزات، بدلیل استفاده زیاد، کهنه و فرسوده میشود و بهرهوری آن در طی زمان به مرور کاهش مییابد. با کم شدن بازدهی سرمایه واقعی، بهرهوری نیروی کار هم کمتر می شود.
کیفیت و بهرهوری نیروی کار نیز به کسب مهارتهای جدید بستگی دارد. پس اگر بر روی نیروی انسانی و فناوری سرمایهگذاری نشود، پتانسیل اقتصادی رو به کاهش می رود.
۳٫نابودی زیرساختها
در بسیاری از مواقع درگیریهای نظامی سبب از بین رفتنِ کارخانهها، مردم، ارتباطات و زیرساختها میگردد.
۴٫بلایای طبیعی
فجایع طبیعی همچون سیل و زلزله نیز پتانسیل رشد اقتصادی را کاهش می دهد.
سرمایهگذاری و رشد اقتصادی
به تخصیص منابع محدود و کمیاب به کالاهای سرمایهای (مانند ماشینآلات)، سرمایهگذاری واقعی گفته میشود.
به منظور دست یافتن به رشد بلندمدت، اقتصاد باید از بیشتر منابع سرمایهای خود برای تولید کالاهای سرمایهای بهره وری کند. در نتیجه در کوتاهمدت، استانداردهای زندگی کاهش خواهد یافت، زیرا منابع کمتری به کالاهای مصرفی و مصرف خصوصی اختصاص مییابد. اما افزایش سرمایهگذاری بر روی کالاهای سرمایهای، دستیابی به بازدهی بیشتری از تولید کالاهای مصرفی در بلندمدت را امکانپذیر مینماید.
یعنی این فداکاری کوتاهمدت سبب میشود که استانداردهای زندگی در آینده، افزایش بیشتری بیابد. از این رو اقتصادها باید میانِ وجود سطح بالایی از مصرف در کوتاهمدت و در بلندمدت، یکی را انتخاب کنند.
رشد نامتقارن اقتصادی چیست؟
رشد نامتقارن، یعنی اقتصاد به دلیلِ افزایش بهرهوری در یکی از بخشهای اقتصاد، رشد کند. برای مثال، بهبود در فناوری به کار گرفته شده در صنعت تولید وسایل نقلیه موتوری در مورد صنعت تولید مواد غذایی ایجاد نشده باشد.
جابهجایی عوامل تولید
اگر نیروی کار یا سایر منابع، از یک بخش به بخش دیگری منتقل شوند، وضعیت امکانات تولید تغییر خواهد کرد و حداکثر بازدهی در صنعتی که منابع را دریافت کرده افزایش مییابد و حداکثر بازدهی در صنعتی که منابع را از دست داده، کاهش مییابد.
* مریم فراهانی راد