هرچند نظام بانکی در سه دهه گذشته با تحولات و تغییرات زیادی همراه شده وسعی کرده از تکنولوژی برای دسترسپذیری، اطمینانبخشی و توسعه خدمات برای مشتریان به نحو احسن استفاده کند اما به موازات این تحولات بالا رفتن سن مدیران فعال در این صنعت زنگ خطری برای ارتقا آن و به خصوص در بخش پرداخت کشور محسوب می شود.
امروزه کشور از نیروهای جوان تحصیلکرده بسیاری برخوردار است که به لطف پیشرفت فناوری ها و به اشتراک گذاشته شدن تجربیات، از دانش مناسبی برخوردارند و بر این اساس انتظار می رود در بخش های مختلف جوانگرایی بویژه در لایه های میانی مدیریتی در دستور کار قرار بگیرد ضمن اینکه دولت به پرورش مدیرانی کارآمد روی آورده و با جانشین پروری آینده کشور را بیمه کند که البته نظام بانکی کشور به دلیل حساسیت باید در اولویت قرار گیرد.
هم اکنون مدیرانی در سیستم بانکی مشغول به کار هستند که حدود ۵۰ سال در این حرفه مشغول به فعالیت هستند البته این افراد باید در قالب مشاور، به نظام بانکی خدمت دهند و از تجارب آنها استفاده کرد. نیروهای بسیاری در پنجاه سال گذشته، وارد سیستم بانکها شدند و با همان افکار و سطح دانش و شیوه کاری قدیمی، کار میکنند.
مديران سالخورده كشور كه دیگر روحيه نوآوري، ابتكار، اشاعه فرهنگ و بهبود مستمر به منظور پويايي نظام اداري را ندارند و دستاورد چندانی توسط حلقه این مديران دیگر محقق نخواهد شد.
این مدیران باید باور كنند كه يكي از راههاي شفافسازي و آگاهي بخشي نسبت به حقوق و تكاليف متقابل مردم و نظام اداري كه مورد تاكيد مقام معظم رهبري نيز هست جز از طرق جوانگرايي و شايستهسالاري به سر منزل مقصود نميرسد. عضویت همزمان برخی مدیران سنتی در شرکتهای فناوری بانکهای مختلف علاوه بر مشکلات قانونی بر ترویج تفکر سنت گرایی و وابستگی به سخت افزارهای بعضا منسوخ شده و تحریمی می افزاید.
علاوه بر بانک ها، صنعت پرداخت به موازات توسعه نوآورانه نیازمند نگاه جدیدتربرای توانمندسازی مردم و فراگیری مالی برای توانمندیشان است. هرچند ابزارهاي پرداخت نوين در کشور پيشينه طولاني ندارد، اما در سالهاي اخير همگام با تحولات جهانی گام های توسعه ابزارهاي مورد نیاز را برداشته است. عضویت افراد بازنشسته و دارای پستهای سیاسی و اعمال فشار بر عقاید سنتی و تقابل با نوآوری های جدید تحول شبکه را دچار دوگانگی معناداری کرده است.
به طور نمونه شرکتهای مانند داده پردازی و خدمات انفورماتیک از جمله شرکت هایی هستند که از سال ها قبل بهعنوان بازوی فناورانه سیستم بانکی کشور برای ارائه خدمات بهترراه اندازی شدند. اما این شرکتها پس از حدود 30 سال فعالیت، با وجود اهمیت و رسالتش همچنان با مدیرانی فرتوت اداره می شود.
مدیران کهن سال این مجموعه ها با تفکر قدیمی و به دور از تحولات روز در دنیای فناوری سدی در مقابل نوآوری و مدرنیزه هستند که آثار آن به بخشهای مختلف سیستم بانکی کشور و بانک های خدمت گیرنده مشهود است.
شرکتهایی که باید با نوآوری وعلم روز دنیا همراه باشد و به عنوان بازوی فنی و اجرایی کارآمد بتواند ساختار فرسوده و ناکارآمد سیستم بانکی کشور را به تدریج تبدیل به سیستمی امروزی و کارآمد کند، حال خود به دلیل کهولت سن اعضای هیئت مدیره و مدیران ارشد و بعضا تصمیم نگیر دچار رخوت شده است.
قطعاً حضور افراد ناکارآمد با تفکرات قدیمی در لایه های مدیریتی، آنها را از اهداف اصلی دور کرده است. بطور حتم، اجرای پروژههای بیشمار در حوزه بانکداری، دانش عظیمی را نیاز دارد که بدون تعارف باید گفت با وضعیت کنونی در شرکتهای تولید کننده کورهای بانکی مانند خدمات انفورماتیک، توسن، بهسازان، کاسپین و ... نباید امیدی به توسعه آنها داشت.
البته پوستاندازی در نظام مدیریت کلان کشور، نظام بانکی و صنعت پرداخت نیازمند شناخت پارادایمهای جدید مدیریتی است و باید دانست تغییر از اقتصاد سنتی به اقتصاد دیجیتال، مرحلهای جدید از روند توسعه اقتصادی در سطح بینالمللی است که باید در تمامی سطوح با آن همراه بود.