سیاستهای تجاری ایالات متحده، باعث تشدید نوسانات در بازارهای جهانی شده است. علی جبلعاملی، قائممقام گروه مالی کارآمد، در یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری بازار سرمایه ایران (سنا)، قرار داد؛ نوشت: تعرفههای تجاری جدید، اگرچه ریسکهای جهانی را افزایش میدهد، برای بازار سرمایه ایران فرصتی است تا با تکیه بر مزیتهای ساختاریاش، از جمله صادرات دلاری و داراییهای ضدتورمی، نقدینگی داخلی و خارجی را جذب کند.
به گزارش صدای بانک از پایگاه خبری بازارسرمایه ایران (سنا)، متن کامل یادداشت علی جبلعاملی، قائممقام گروه مالی کارآمد، به شرح زیر است:
اعلام رسمی دونالد ترامپ برای بازگشت به سیاستهای تعرفهای سختگیرانه، بهویژه علیه چین و برخی شرکای کلیدی اروپایی، بار دیگر اقتصاد جهانی را در آستانه تحولاتی پرتنش قرار داده است.
این تصمیم که با هدف حمایت از تولید داخلی آمریکا و بازتنظیم موازنه تجاری این کشور اتخاذ شده، زنجیرههای تأمین بینالمللی را به چالش کشیده و الگوهای تجارت را دستخوش تغییر کرده است. در نگاه نخست، این رخداد ممکن است برای اقتصادهای بزرگ که به صادرات یا واردات وابستهاند، تهدیدی جدی تلقی شود، اما برای ایران که بهدلیل محدودیتهای ساختاری و تحریمها از جریان اصلی تجارت جهانی فاصله دارد، این تحول، فارغ از ریسکهای غیرسیستماتیک، میتواند پنجرههایی از فرصت در بازار سرمایه ایجاد کند. بازار سرمایه ایران، بهعنوان آینهای از تحولات کلان اقتصادی و محلی برای تبلور انتظارات سرمایهگذاران، در این شرایط میتواند هم از تهدیدها متأثر شود و هم با شناسایی مزیتهای نهفته، به موتور محرکهای برای رشد اقتصادی تبدیل شود.
یکی از مهمترین پیامدهای این تعرفهها، اثر آن بر بازار کالاهای پایه است. برهم خوردن تعادل و کاهش عرضه جهانی ناشی از محدودیتهای تجاری و افزایش هزینههای تولید، بهاحتمال زیاد قیمت نفت، فرآوردههای پتروشیمی، فلزات اساسی و مواد معدنی را بهرغم افت کوتاه مدت ناشی از ابهام، در میانمدت بالا میبرد.
ایران که بیش از ۷۰ درصد صادرات غیرنفتیاش به این اقلام وابسته است، میتواند از این رشد قیمتی بهرهمند شود. بهبود تراز تجاری و تقویت منابع ارزی، دستاورد مستقیم این سناریو خواهد بود و شرکتهای بورسی فعال در حوزههایی مثل پتروشیمیها یا فلزات اساسی، شاهد افزایش درآمدهای ارزی و سودآوری خواهند بود. تجربه دورههای مشابه، مانند تعرفههای سال ۲۰۱۸، نشان میدهد شاخص گروههای مرتبط در بورس تهران در چنین شرایطی تا ۳۰ درصد رشد داشته است. این مزیت، نهتنها نسبت قیمت به درآمد آتی (P/E Forward) این شرکتها را بهبود میبخشد، بلکه جذابیت سهام آنها را برای سرمایهگذاران داخلی و حتی منطقهای افزایش میدهد.
در عینحال، این تحولات بر نرخ ارز نیز بیتأثیر نیست. گرایش سرمایهگذاران به داراییهای امن در شرایط ابهام تجاری، شاخص دلار را تقویت میکند و این امر نرخ برابری سایر ارزها را تحت فشار قرار میدهد. در ایران، که دسترسی به منابع ارزی محدود است، این روند میتواند به افزایش نرخ ارز منجر شود. اگرچه چنین افزایشی، در صورت لجامگسیخته بودن، ممکن است معیشت خانوارها را تحت تأثیر منفی قرار دهد و با بالا بردن هزینههای زندگی فشار مضاعفی به جامعه وارد کند، اما از منظر بازار سرمایه، این سناریو سهام شرکتهای دلاریمحور را تقویت میکند و اقبال به این گروهها را افزایش میدهد. دادههای ۵ سال اخیر نشاندهنده همبستگی ۸۵ درصدی بین نرخ دلار و شاخص کل بورس است. گروههایی مثل پالایشیها، پتروشیمیها و کانههای فلزی، که بیش از ۶۰ درصد درآمدشان به ارز وابسته است، در این فضا به پناهگاههایی برای سرمایهگذاران تبدیل میشوند، بهویژه اگر سرمایهگذاران پرتفوی خود را به سمت این صنایع متمایل کنند.
از سوی دیگر، بازآرایی زنجیره تأمین جهانی فرصت دیگری پیش روی ایران قرار میدهد. گرانی کالاهای وارداتی از چین و اروپا، بنگاههای بینالمللی و بازارهای منطقهای را به جستوجوی تأمینکنندگان جایگزین سوق میدهد. ایران، با ظرفیتهای تولیدی قابل توجه، میتواند در این فضا نقشآفرینی کند. برای مثال، صنعت سیمان با ظرفیت تولید سالانه ۸۸ میلیون تن، یا صنعت دارویی با صادرات ۲۰۰ میلیون دلاری در سال، پتانسیل جذب تقاضای منطقهای در بازارهای اوراسیا و خاورمیانه را دارند. صنایع غذایی و بستهبندی نیز میتوانند از این فرصت بهره ببرند. البته تحقق این مزیت، مستلزم اصلاحاتی ساختاری است؛ از کاهش بوروکراسی صادراتی و بهبود زیرساختهای لجستیکی گرفته تا بهرهگیری از ظرفیت مناطق آزاد. بنگاههای بورسی فعال در این حوزهها، در صورت موفقیت در این مسیر، میتوانند رشد درآمدی پایداری را تجربه کنند و جایگاه خود را در بازار سرمایه مستحکمتر سازند.
تشدید تنشهای تجاری میان آمریکا و چین نیز بستر دیگری برای بازار سرمایه ایران فراهم میکند. چین، بهعنوان قدرتی نوظهور، ممکن است برای کاهش وابستگی به غرب، روابط اقتصادی خود را با شرکای غیربرجستهتر تقویت کند. ایران، با موقعیت استراتژیک، منابع انرژی ارزان، نیروی کار تحصیلکرده و بازار مصرف ۸۵ میلیون نفری، در حالت ایدهآل و مشروط به امکان و سهولت سرمایهگذاری خارجی، گزینهای جذاب برای سرمایهگذاریهای مشترک با چین، هند یا روسیه است. بازار سرمایه میتواند در این مسیر نقشی کلیدی ایفا کند، بهویژه اگر ابزارهای مالی مثل صندوقها یا شرکتهای پروژه، اوراق ارزی یا قراردادهای آتی در بورس کالا توسعه یابند. این جریان سرمایهگذاری، نهتنها نقدینگی خارجی را به بازار تزریق میکند، بلکه به تقویت بنیانهای مالی شرکتهای بورسی کمک میکند. البته این سناریو، نیازمند ثبات مقرراتی، شفافیت صورتهای مالی، بهبود حکمرانی شرکتی و تغییر الزامات قانونی است تا اعتماد سرمایهگذاران خارجی جلب شود.
برای بهرهبرداری از این فرصتها، سیاستگذاری هوشمندانه ضروری است. وضع مشوقهای صادراتی هدفمند، مانند معافیت مالیاتی پنجساله برای صنایع بورسی، میتواند انگیزه تولید و صادرات را تقویت کند. تأکید بر گزارشگری بر اساس استانداردهای بینالمللی شفافیت را افزایش میدهد و اعتماد سرمایهگذاران را جلب میکند. توسعه ابزارهای مالی نوین، مثل قراردادهای آتی ارزی یا راهاندازی بازار دوم بورس برای جذب سرمایههای خرد، ریسکهای نوسانات بازار را مدیریت میکند و زیرساختهای جذب سرمایه خارجی، از تأسیس شعب خارجی کارگزاریها تا تسهیل ورود سرمایهگذاران بینالمللی، جریان نقدینگی را به بازار هدایت میکند. بدون این اصلاحات، فرصتهای بالقوه در حد پتانسیل باقی میمانند و به فعلیت نمیرسند.
در نهایت، تعرفههای تجاری جدید، اگرچه ریسکهای جهانی را افزایش میدهد، برای بازار سرمایه ایران فرصتی است تا با تکیه بر مزیتهای ساختاریاش، از جمله صادرات دلاری و داراییهای ضدتورمی، نقدینگی داخلی و خارجی را جذب کند. در اقتصادی که رشد سرمایهگذاری آن در سالهای اخیر زیر ۲ درصد بوده و با چالشهایی مثل کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و محدودیت منابع ارزی مواجه است، بازار سرمایه میتواند به پیشران احیای رشد تبدیل شود. موفقیت این مسیر، به هماهنگی سیاستهای کلان، چابکی نهادهای مالی و اراده جدی برای اصلاحات ساختاری بستگی دارد. اگر این فرصتها بهدرستی شناسایی و مدیریت شوند، بازار سرمایه میتواند اثرات تهدیدهای جهانی را کاهش دهد و به اهرمی برای بازسازی اقتصاد ایران تبدیل شود.